دوباره دلم گرفته و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است مثل لحظه سوختن پروانه، مثل لحظه شکستن یک قلب تنها و دوباره این دل بهانه میگیرد احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آواز است کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم هیچکس نیست....!!!!
تو مگه قسم نخوردی که دلمو تنها نذاری هرگز از روز جدایی سخنی به لب نیاری حالا روبروم نشستی حرف تو فقط جداییست تو قسم نخورده بودی که یه دنیا بی وفایی تو قسم نخورده بودی روزی عشق تو میمیره نور یک ستاره شب جای مهتاب و میگیره
shayan یادته گفتی بهم : تا شقایق زنده است زندگی باید کرد نیستی سهراب ببینی که شقایق هم مرد دیگه به چه کسی دلخوش کرد ؟ یادته گفتی بهم : اومدی سراغ من ، نرم و آهسته بیا که مبادا ترکی برداره چینی نازک تنهایی تو اومدم آهسته ، نرمتر از یک پر قو ، خسته از دوری راه ، خسته و چشم براه یادته گفتی بهم : عاشقی یعنی دچار فکر کنم شدم دچار تو خودت گفتی : چه تنهاست ماهی اگر دچار دریا باشه آره تنها باشه ، یار غمها باشه یادته می گفتی : گاهگاهی قفسی می سازم ، میفروشم به شما تا به آواز شقایق برسم اگه فکر میکنی که رفتنت باعث شکستنم میشه ؛ اگه فکرمیکنی که بعد ازرفتنت اشک میریزم ؛ اگه فکرمیکنی که بانبودنت لحظه هام خالی میشن؛ اگه فکرمیکنی که هرلحظه دلم برات تنگ میشه؛ اگه فکرمیگنی که بی تومیمیرم؛ درست فکرمیکنی تو که میدونی نبودنت رو تاب نمیارم پس
دوباره آسمان این دل ابری شده
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده
دوباره دلم گرفته است
میخوانم و اشک میریزم
در گوشه ای، تنهای تنها و خسته از این دنیا
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود
خیلی دلم گرفته است
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته
یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده
خیلی دلم گرفته است
تنهایی مرا می سوزاند ، دلم هوای تو را کرده است
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است
هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست
میخواهم گریه کنم ، میخواهم ببارم
دلم میخواهد از این غم تلخ و نفس گیر رها شوم
اما نمی توانم
دوباره دلم گرفته است ، خیلی دلم گرفته است
اما کسی نیست تا با من درد دل کند
و آرام شوم
بــــــــــــــــــــــــــــــــــمــون
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |